زاویه دید






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


من اینجا خودمم

من اینجا خودمم


 

سلام این متن یکی از نامه هایی یه که 2 سال پیش براش نوشتم بدون هیچ کم و کسر و  ادیت مجددی 
سلام داداش.همینه واقعیت همینه چه بخوایم و چه نخوایم .الان شاید 4ماه که خونه نرفتم و حدود 1ماه هم هست که توی خونه دانشجویی تنهام و دوستم نیست گاهی بعضی از بچه ها میان و میرن رسمش همینه ادما مثل ایستگاه قطارن کسی که میاد پیششون یا میخواد سوار بشه و به یه مقصدی برسه یا میخواد اون چیزی رو که حس میکنه اضافیه و داره اذییتش میکنه توی ایستگاه جا بذاره و بره به قول شریعتی:" از تنهایی به میان مردم میگریزم و از مردم به تنهایی پناه میبرم .راست میگفت نیما به کجای این شب تار بیاویزم قبای ژنده خود را"" خوب یا بد ،مرد یا نامرد، .......و........همه تعاریفی نسبی و احتمالی هستند و وابستگی کاملی به فضا و موقعیت دارند نه هیچ چیز مستقله نه هیچ چیز مطلق.هرچند این حرف قبلی که زدم خودش مطلق بود .به نظر من این زاویه دیده که مشخص میکنه چی خوبه یا بده و اصلن این زاویه مشخص کننده ماهیت یک چیز برای بینندس مثل یه صفحه که اگر از روبه رو ببینی یه صفحس ولی از بغل فقط و فقط یه خطه و این تفکره که تنم رو به لرزه میندازه که نکنه تمام خطهایی که تا حالا دیدم همگی صفحه بودن و به خاطر زاویه دید من به یه خط تبدیل شدن و ترسناک تر میشه وقتی که من برای پیدا کردن یک صفحه خاص ماه ها و سالها گشتم و اونو پیدا نکردم و به خاطر همین پیدا نکردن مسیر زندگیم عوض شده ولی وقتی خوب فکر میکنم میبینم چند تا خط دیدم که من به سادگی ازشون گذر کردم .نکنه یکی از اون خطها همون صفحه ای باشه که من سالها دنبالش بودم و من احمق چه ساده به خاطر چند درجه خطای دید مسیر زندگیم رو منحرف کردم . ببخشید داداش هر چی بیشتر که دارم مینویسم و بهش فکر میکنم تنم بیشتر به لرزه میفته تا جایی که الان دیگه خوب نمیتونم بنوسم و دارم از حماقت خودم میلرزم دارم به..... س ل ان نه خد ا حافظ ش رمندهدهه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشته علی امیری

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 19 بهمن 1390برچسب:نوشته های علی امیری ,داستان های جالب ,ساعت13:9توسط علی امیری | |